کد مطلب:216370 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:290

علی بن یقطین
او در سال 124 هجری قمری در كوفه به دنیا آمد. پدرش شیعه بود و از اموال خود برای امام صادق علیه السلام می فرستاد. «مروان» او را تعقیب كرد. او فراری شد. و همسر و دو پسرش «علی» و «عبدالله» به مدینه رفتند. هنگامی كه دولت اموی از هم پاشید و حكومت عباسی تشكیل گردید، یقطین ظاهر شد و با همسر و دو فرزندش به كوفه بازگشت.

علی بن یقطین با «عباسی ها» كاملا ارتباط برقرار كرد و برخی از پستهای مهم دولتی نصیبش شد. در آن موقع پناهگاه شیعیان و كمك كار آنان بود. و ناراحتیهای آنان را بر طرف می كرد.

هارون الرشید، علی بن یقطین را به وزارت خویش برگزید. علی بن یقطین به امام كاظم علیه السلام عرض كرد: نظر شما درباره ی شركت در كارهای اینها چیست؟

فرمود: اگر ناگزیری، از اموال شیعه پرهیز كن.

راوی این حدیث می گوید: علی بن یقطین به من گفت كه اموال را از شیعه در ظاهر جمع آوری می كنم، ولی در پنهان به آنان باز می گردانم.

یكبار او به امام كاظم نوشت: حوصله ام از كارهای خلیفه تنگ شده است خدا مرا فدایت گرداند، اگر اجازه دهی از این كار كناره می گیرم.

امام در پاسخ او نوشت: اجازه نمی دهم از كارت كناره گیری كنی. از خدا بپرهیز.

همچنین یكبار به او فرمود: به یك كار متعهد شو، من سه چیز را برای تو تعهد می كنم: اینكه قتل با شمشیر، فقر و زندان به تو نرسد.

علی بن یقطین عرض كرد: كاری كه من باید متعهد شوم، چیست؟

فرمود: اینكه هرگاه یكی از دوستان و پیروان ما نزد تو بیاید او را اكرام كنی.

«عبدالله كاهلی» می گوید: خدمت امام موسی بن جعفر بودم كه علی بن یقطین به سوی آن حضرت آمد امام رو به یاران و اطرافیانش كرد و فرمود: هر كس



[ صفحه 147]



دوست دارد شخصی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ببیند به شخصی كه به سوی ما می آید نگاه كند.

یكی از حاضران پرسید: پس او اهل بهشت است؟

فرمود: گواهی می دهم كه او از اهل بهشت است.

علی بن یقطین در انجام فرمان امام علیه السلام به هیچ وجه سهل انگاری نداشت. هر چه آن گرامی دستور می داد انجام می داد، گر چه راز آن دستور را نمی دانست.

روزی، هارون الرشید لباسهایی گران قیمت به رسم هدیه به علی بن یقطین داد كه در میان آنها جبه ای شاهانه بود. آن لباسها و آن جبه را به اضافه اموال دیگر برای امام كاظم علیه السلام فرستاد. امام همه ی اموال، جز آن جبه را پذیرفت و به علی نوشت: این لباس را نگه دار و از دست مده كه به زودی به این لباس احتیاج خواهی داشت.

علی متوجه نشد كه چرا حضرت لباس را پس فرستاده است، ولی آن را نگهداشت، چون می دانست در فرمان امام حكمتی نهفته است. چند روز گذشت. علی از غلامی كه محرم اسرارش بود بر آشفته شد و او را بیرون كرد. غلام كه از علاقه ی علی به امام كاظم و فرستادن اموال برای آن حضرت اطلاع داشت، پیش هارون رفت و آنچه می دانست، گفت. هارون خشمگین شد و گفت: رسیدگی می كنم. اگر آن طور باشد كه تو می گویی، او را خواهم كشت.

هارون همان لحظه علی بن یقطین را احضار كرد و پرسید: آن جبه را كه به تو دادم چه كردی؟

گفت: آن را معطر كرده در جای مخصوصی در صندوق حفظ كرده ام.

- هم اكنون آن را بیاور!

علی یكی از خدمتكاران خود را فرستاد. لباس را آورد و جلوی هارون گذاشت. هارون وقتی لباس را دید، آرام شد و خشمش نسبت به علی فرونشست و



[ صفحه 148]



به او گفت: لباس را به جای خودش برگردان و خودت هم به سلامت بازگرد. بعد از این، شكایت و بدگویی هیچ كسی را در مورد تو نمی پذیرم. و دستور داد آن غلام را هزار ضربه شلاق بزنند و او هنوز پانصد ضربه شلاق بیشتر نخورده بود كه جان سپرد و به سزای خیانتش رسید.

همچنین روایت كرده اند كه روزی علی بن یقطین برای امام نامه نوشت كه: اكنون در میان فرقه های مختلف اهل اسلام، وضو به اشكال مختلفی گرفته می شود، صحیح ترین طریقه ی وضو كدامست؟

امام در پاسخ او، طریقه ی وضو گرفتن غیر شیعیان را یادآوری كرد و به او فرمان داد كه به همان گونه وضو بگیرد و نه به طریقه ی شیعیان.

چندی بعد، یكی از دشمنان علی بن یقطین برای بدگویی از او نزد هارون رفت و گفت كه علی شیعه است و در این مورد قسم خورد. هارون از او پرسید: چگونه می توان فهمید علی شیعه است یا خیر؟

او گفت: شیعه و غیر شیعه در طریقه ی وضو گرفتن اختلافات بسیار زیادی با هم دارند. اگر خلیفه طریقه ی وضو گرفتن علی را پنهانی مشاهده كند،به راحتی پی خواهد برد كه او شیعه است.

هارون و مرد بدگو، پنهانی به طرف منزل علی بن یقطین رفتند و از پنجره ای وضو گرفتن او را مشاهده كردند؛ ولی بر خلاف انتظار پی بردند كه او به روشی غیر از روش شیعیان و مطابق روش اهل سنت وضو می گیرد. آن مرد كه در توطئه خود شكست خورده بود از هارون خواست چند روز دیگر نیز روش وضو گرفتن علی بن یقطین را پنهانی مشاهده كند. هارون چند روز این كار را تكرار كرد. علی به همان شیوه ای كه امام فرمان داده بود وضو می گرفت.

هارون كه از كار خود نتیجه ای نگرفته بود، آن مرد را مجازات كرد. مدتی بعد، نامه ای از امام كاظم به علی بن یقطین رسید و به او فرمود كه خطر منتفی شده است و او می تواند به روش شیعیان وضو بگیرد.



[ صفحه 149]



علی بن یقطین در سال 182 هجری قمری، زمانی كه حضرت موسی بن جعفر در زندان بود، درگذشت. [1] او كتابهایی نوشته است كه نام برخی از آنها را شیخ مفید و شیخ صدوق یاد كرده اند.


[1] رجال كشي - ص 430.